جدول جو
جدول جو

معنی نازک چری - جستجوی لغت در جدول جو

نازک چری
(زُ چَ)
نازک چر بودن. صفت نازک چر. رجوع به نازک چر شود
لغت نامه دهخدا
نازک چری
کیفیت و حالت نازک چر نازک خواری
تصویری از نازک چری
تصویر نازک چری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دُ مَ شِ کَ)
نازپرورده. که در ناز و نعمت زیسته است. که همه غذائی نتواند خورد. که به غذای لطیف و خوب عادت کرده است. خوش خوراک. نازک خوراک
لغت نامه دهخدا
(زُ)
کارهای باریک لطیف مثل گچ بری و باریک سازی های نقاشی. (فرهنگ نظام). آن کاری نازک است که در گچ بری و زرگری و مانند اینها هویدا می گردد. منبت کاری را هم گویند. (آنندراج). عمل نازک کار. رجوع به نازک کار شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان حومه بخش آستانۀ شهرستان لاهیجان در 7هزارگزی شمال آستانه و 7هزارگزی شمال جادۀ شوسۀ آستانه به رشت و در کنارۀ غربی سفیدرود، در جلگه واقع است هوایش معتدل مرطوب و مالاریاخیز است. 254 تن سکنه دارد، اهالی فارسی را به لهجۀ گیلکی تکلم می کنند. آب این ده به وسیلۀ نهر روشن آب که از سفید رود منشعب است تأمین می شود. محصولش برنج و ابریشم و کنف است و مردمش به زراعت اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 ص 301)
لغت نامه دهخدا
(زُ دِ)
رقت قلب. مهربانی. زودرنجی. رحم دلی. حالت و صفت نازک دل
لغت نامه دهخدا
(زُ خوَ / خُ)
نازک خواری
لغت نامه دهخدا
(زُ تَ)
ظرافت. نازپروردگی. شادابی:
بدان نازک تنی و آبداری
چو مرغی بود در چابک سواری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
آنکه درنازونعمت پرورده شده کسی که بغذا های لطیف و خوب عادت کرده نازک خوار
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل نازک کار، نجاری توام با ظرافت ازقبیل ساختن تخته نرد النگو کیف زنانه (کردستان مخصوصا سنندج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک دلی
تصویر نازک دلی
متاثرگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک خوری
تصویر نازک خوری
نازک خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک تنی
تصویر نازک تنی
نازک بدنی
فرهنگ لغت هوشیار
یکی ازدو استخوان تشکیل دهنده ساق پا است. این استخوان دراز و نازک است و کمی در عقب و خارج استخوان درشت نی قرار دارد و دارای یک تنه و دو انتها است. تنه اش منشوری شکل و دارای سه سطح و سه خط الراس است. انتهای فوقانی این استخوان را سر نازک نی مینامند که در بالا به زایده ای موسوم به زایده نیزه یی ختم میشود. انتهای تحتانی آنراقوزک خارجی میگویند قصبه صغری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک نی
تصویر نازک نی
((~. نِ))
یکی از دو استخوان تشکیل دهنده ساق پا
فرهنگ فارسی معین